هو
دلیل تقلید در احکام دین
سوال : با سلام خدمت دوستانمن می خوام یکی از دوستانم رو راهنمای کنم تا که برای خودش مرجع تقلید انتخاب کنهاین دوست ما به قرآن معتقده اما به مرجع تقلید و این حرفا زیاد نه .می خواستم اگه میشه شما یه آیه از قرآن به من بدین که در مورد اهمیت تقلید و انتخاب مرجع تقلید باشه.اگه بتونین در کنارش چند تا حدیث هم به من بدین ممنونه می شم.
جواب : انسان میتواند در مسائل و احکام دینی آگاه شده و بر اساس آگاهی خود و بدون مراجعه به مرجع تقلید(آگاه از احکام دین) احکام و تکالیف الهی را انجام دهد. بر چنین کسی نه تنها تقلید لازم نیست بلکه نباید تقلید کند، مگر آن که دیگری را آگاه تر از خود بداند.اگر فردی بخواهد اعمالش را بر اساس قرآن و سنّت انجام دهد، باید قرآن و تفسیر آن و علومی را که وابسته به آن است، به طور تخصصّی بداند. همین طور باید سنّت را که عبارت است از قول،عمل و تقریر (گفتار و اعمال و رضایت به اعمال دیگران) کاملاً بشناسد؛ یعنی با علوم حدیث آشنا باشد که عبارت است از : علم رجال (شرح حال راویان حدیث) و سلسله سند، درایه (فهم دلالت روایات)، شأن نزول روایات، قرائن حالیه و مقالیه، تقیه، حقیقت و مجاز، تعارض روایات با روایات یا تعارض روایات با آیات و تزاحم مصالح. وی باید این دانشها را به طور تخصّصی و کارشناسانه بداند.چنین فردی که به قرآن و سنّت با کیفیت مذکور آگاهی داشته باشد، میتواند بلکه باید طبق قرآن و سنت، آن طور که میفهمد عمل نماید. به چینن فردی متخصّص علوم اسلامی یا مجتهد و فقیه میگویند و تقلید کردن برای او جایز نیست. امّا اگر کسی از نظر علم و آگاهی به حدّ مذکور نرسیده باشد، عقل حکم میکند از یک یا چند متخصّص علوم اسلامی بپرسد و طبق آن عمل نماید. این بر مقتضای عقل و شعوری است که خدای تبارک و تعالی به او داده است و قرآن هم به همین مطلب تصریح نموده و فرموده : «فاسئلوا اهل الذّکر إن کنتم لا تعلمون». (1) از آگاهان بپرسید اگر نمیدانید.تقلید، سؤال از اهل ذکر یا رجوع به مجتهد و متخصّص است، همان طور که مردم چه مسلمان و چه غیر مسلمان در مسائلی که تخصّص ندارند، به متخصّصان مراجعه میکنند، مثلاً اگر ماشینشان خراب شد به مکانیک مراجعه میکنند؛ اگر بیمار شدند به پزشک مراجعه میکنند؛ اگر بخواهند شهر یا خانه بسازند به مهندس و معمار مراجعه میکنند. حتی کسانی که در یک رشته تخصص دارند، در رشتههای دیگر تقلید میکنند،مثلاً مراجع تقلید در بیماری به پزشک مراجعه میکنند؛ مهندسان و معماران هنگامی که ماشینشان خراب شد به مکانیک مراجعه میکنند.بنابراین همان طور که عقلا در اکثر مسائل روزمرّه از متخصّصان پیروی میکنند، در مسائل دینی نیز اگر متخصّص نیستند، باید به متخصّص (مرجع تقلید) مراجعه کنند. این مراجعه را «تقلید» میگویند. پس تقلید از فقها نه تنها خلاف عقل نیست ، بلکه از باب رجوع غیر متخصص به متخصص میباشد که حکم عقلی است. اگر کسی که باید تقلید کند، تقلید نکرده و اعمالی را انجام دهد مانند بیماری است که خودسر دارو مصرف کند. چه بسا عوض این که بهبودی حاصل شود بیماری اش افزون شود. در روایات نیز این حکم عقل مورد تأیید قرار گرفته است. از امام عسکری(ع) آمده است: «امّا من کان من الفقها صائناً لنفسه حافظاً لدینه مخالفاً علی هواه مطیعاً لامر مولاه فللعوام أن یقلّدوه؛(2) از بین فقها آنان که حافظ و نگهبان دیناند و خود را از گناه و آلودگی حفظ میکنند و با هواهای نفسانی مبارزه میکنند و مطیع اوامر الهی و جانشینان اویند، بر عوام لازم است که از آنان تقلید کنند».مراد از عوام یعنی کسانی که در علوم اسلامی مجتهد و متخصص نیستند، گرچه در علوم دیگر متخصص باشند، مثلاً اگر استاد دانشگاه یا پزشک در علوم اسلامی مجتهد نباشد باید تقلید کند، چنان که مرجع تقلید در مسائل پزشکی و مهندسی از پزشک و مهندس تبعیت و تقلید میکند.بنابر این در احکام دین، به حکم عقل، شخص یا باید مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد یا از مجتهد تقلید کند، یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عده ای از مجتهدان عملی را حرام میدانند و عده دیگر میگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند، آن را به جا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب عقلی است که از مجتهد تقلید کنند.
پینوشتها:1. نحل / 43.2. بحار الانوار ،ج 2 ،ص 88 .
موضوع مطلب :